شاخصه های کلی نظام آموزشی و پژوهشی مطلوب حوزه علمیه
.
مدتی پیش یکی از اعضای کانال المرسلات پرسشی را از بنده پرسیدند که به مناسبت آن این متن را نوشتم. پرسش و پاسخ در ادامه تقدیم می شود:
┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄
❓❓ #سوال_شما
🔸سلام علیکم جناب استاد
🔸بنده مدیر یکی از حوزههای علمیه استان سیستان و بلوچستان هستم.
🔸می خواستم نگاه و دیدگاه حضرتعالی را به صورت مبسوط راجع به پیشرفت طلاب هم در بخش آموزشی و هم پژوهشی بدانم. یک حوزه خوب و پیشرفته در این دو مقوله چه برنامه هایی باید داشته باشد. هم طبق برنامه درسی مرسوم حوزه و هم برنامهریزی فوق العاده جهت پیشرفت طلاب. جنابعالی چه طرح و برنامه ای را پیشنهاد می فرمایید؟
🔸ممنون و متشکرم
┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄
✅ #پاسخ_مشاور: حجت الاسلام سید مجتبی امین جواهری
نکاتی که به ذهن حقیر می رسد و می توانم آن را در قالب یک پیام رسان خدمت شما مطرح کنم به صورت کلی بر دو قسم است.
🔹قسم اول: مسائلی درباره محتوای آموزشی
🔹قسم دوم: مسائلی درباره روش ها و متدهای مفید در آموزش و پژوهش
💢 قسم اول: محتوای آموزشی
پیرامون قسم اول که مربوط به محتوای آموزشی است باید عرض کنم که آنچه به نظر می رسد بهترین شناخت موجود از اسلام برگرفته از جریان علمی ای است که توسط حضرت امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) طرح ریزی شده است.
این جریان اولاً جامع ترین خوانش موجود از اسلام است یعنی قرائت ایشان با اسلام وحدانی بیشترین قرابت را دارد. هر کدام از طوایف و نحله های فکری در حوزه علوم اسلامی متشتت و پراکنده است و امکان سازماندهی به همه معارف اسلامی در آن ها وجود ندارد. عده ای اسلام را محدود به فقه و عده ای دیگر محدود به معقولات دانسته اند. عده ای آن را وسیله تهذیب فردی و عده ای دیگر مشغول علم زدگی و تأمین معاش یا مقاصد دیگر اجتماعی با معارف آن هستند.
در حالی که امام و علامه هر دو نگاهی جامع به اسلام دارند و مقصود از آن را هدایت بشر دانسته و همه علوم را در خدمت این امر اصلی می دانند. از این رو هدایت در نگاه ایشان علاوه بر فرد و جامعه به دنیا و آخرت توأمان می پردازد. نگاه این دو عالم، اتفاقا تنها خوانشی است که می تواند نیاز انسان عصر امروز را به دین برطرف کند و برای او مسیر هدایت تعیین کند.
ثانیاً ایشان معارف اسلامی را در دو جنبه حقیقت و اعتبار به خوبی و متناسب با یکدیگر تقریر کرده اند. همین امر منجر به اشاره اندیشه ایشان به اسلام وحدانی شده است که مطلوب حقیقی از دین است.
آنچه موسوم به نظام فکری برای شناخت اسلام است، زائیده تفکری است که اولا همه جانبه باشد ثانیا روش مند و سازمان پذیر باشد. این ویژگی گوهر گرانبهایی است که در دست احدی از متأخرین و قدما با این دقت یافت نمی شود.
برای تفصیل بیشتر مدعای فوق چاره ای ندارم مگر این که شما را به لینکهایی ارجاع دهم که در آن ها به این ویژگی ها اشاره های زیادی شده است.
مطلب اول درباره معنای اجتهاد در مکتب قم است
مطلب دوم نظریه امام و علامه درباره بایدهای ثابت و متغیر
مطالب دیگری هم هست که فعلا مجال بیان آن نیست و در صورت تمایل می توانم آن ها را ارائه دهم.
💢 قسم دوم: درباره روش ها
نکته اول: ترکیب آموزش و پژوهش
به صورت خلاصه اگر بخواهم بگویم؛ یکی از سیاست های غلط در فضای حوزه امروز که جلوی بازدهی آن را گرفته به فراموشی سپردن روش های اجتهادی قدمای ماست. متأسفانه تا اسم قدما را به زبان می آوریم غالبا گمان می کنند که مقصود، شرکت در درس های متعدد از کتب قدیمی است. حال آن که آنچه اختیار کرده ام روش اجتهاد پرور آنهاست.
این روش، ترکیب آموزش و پژوهش با یکدیگر است. یعنی متعلم عمده بار آموزشی را با پژوهش های متعدد به دوش کشد. پژوهش حین آموزش و آموزش حین پژوهش.
در متن درس و حین آموزش لازم است طلبه میان مفاهیمی که آموخته با حوزه مفاهیم پیشین خود ارتباط و اتصال برقرار کند و تأثیر آن ها را بر یکدیگر بداند. در این صورت طلبه دارای یک نظام معنایی از علم مورد نظر می شود. عمده آنچه مسیر اجتهاد را برخلاف سنت های پیشین حوزوی طولانی کرده است یادگیری جزیره جزیره علوم و حتی مباحث مختلف یک علم است. این جزیره ها باید با کمک پژوهش ها و زیر نظر اساتید به یک دیگر متصل و مرتبط شود.
📌(به دلیل طولانی شدن پیام از ذکر مثال خودداری می کنم)
برای اجرائی شدن این سیاست می توانیم از سازوکار #مشاوره_علمی در کنار شرکت در درس رسمی استفاده کنیم. یعنی استاد در وقتی جداگانه و به صورت شخصی تر از طلاب بخواهد درباره ارتباط مطالب جدید با مطالب قبلی فکر کنند و با مشاوره آن ها را به مقصد برساند. توجه کنید که مشاوره در اینجا تقریر ثانی درس یا مباحثه درس یا بیان نکات جدیدتر از درس نیست. در مشاوره مبتنی بر همان نکاتی که آموزش داده شده ارتباط و اتصال میان مفاهیم و گزاره ها به بحث گذاشته می شود و نتیجه آن برای طلاب نوشتن #تقریر با این رویکرد است.
▪️تقریرنویسی حاصل نگاه سازمانی به مفاهیم زیر نظر استاد در مشاوره تحصیلی است. تقریر نویسی غیر از خلاصه کردن درس است.
▪️بنابراین توضیحات، درس، مشاوره و تقریر سه مرحله مهم در یادگیری است. نوشتن تقریر نیاز به پژوهش دارد و این پژوهش به معنای تتبع یا تلنبار کردن عبارات مختلف در کتب مختلف نیست. پژوهش در این جا به معنای تمرکز و تفکر بر مطالب مطرح شده در درس و کشف روابط و اتصالات آن ها با مفاهیم تصوری پیشین است.
این متن را در توضیح بیشتر کیفیت تقریر نویسی از حجت الاسلام عباس افروزی مطالعه کنید
نکته دوم: سیر مطلب ما، مطلب هل، مطلب لم
یکی دیگر از سیاست های آموزشی و تربیتی صحیح در سنت حوزوی ما رعایت مراحل آموختن یک علم است. ضروری است که دغدغه اصلی در آغاز یادگیری یک علم، شناخت مفاهیم تصوری آن علم باشد نه فهرست کردن براهین و ادله و مویدات آن.
در گام بعدی یعنی پس از شناخت چیستی مفاهیم علم، طلبه به دنبال احکام و لوازم آن می رود و لوازم هر یک را از دیگری تفکیک می کند و تأثیر آن لوازم بر مفهوم را شناسایی و رصد می کند. در مرحله آخر پس از این که با یک نظام فکری، علم مورد نظر را آموخت، می تواند به اقوال دیگر رجوع کرده و نظام های مشابه را بازسازی کند. اگر مراحل ابتدایی به خوبی طی شود طلبه می تواند با آموختن چند گزاره از نظام فکری دیگر، کل آن نظام را برای خود بازسازی کند. این بود که در گذشته بزرگان و فقهای ما می توانستند فتوای فقهای دیگر یا حتی فقهای مذاهب دیگر را با توجه به مبنای آن ها به خوبی حدس بزنند و بدون رجوع به نوشته های آنان بازگو کنند.
با رعایت این دو نکته در سیاست های آموزشی و پژوهشی می توانید مقدمات اجتهاد واقعی را در تربیت ذهن و فکر طلاب فراهم کنید.
┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄