علوم اسلامی,  فلسفه,  کلام

انسان امروز چه نیازی به دین دارد؟(1)

🔴متن زیر یکی از یادداشت ها من در کانال کلام قدیم و جدید است. در این کانال تلاش می کنم با بیان ساده تر به پرسش های رایج از معارف اسلامی پاسخ دهم.

عضویت کانال در پیام رسان ایتا

عضویت کانال در پیام رسان تلگرام

🔘یادداشت اول

❓طرح مسأله:

⭕️ ادعای دین اسلام در تأمین نیازهای متعدد و متغیر بشر چیست؟

⭕️ آیا آموزه های استاتیک (ایستایی) دین می تواند نیاز های انسان را در دوره های مختلف زندگی با وجود اختلاف سلایق و گوناگونی بشر در عرصه های فردی و اجتماعی پاسخ دهد؟

⭕️ انسان امروز از کدام دست آورد دین می تواند برای سعادت خود استفاده کند؟

⭕️ انسان امروز چه انگیزه هایی برای گرایش به دین و مذهب دارد؟

🔹شایسته است برای توضیح بیشتر مسائل فوق، تحلیل فیلسوفان غربی از پیدایش دین در میان انسان را مرور کنیم. با بررسی این موضوع می توانیم قضاوت آن ها از کیفیت نیاز انسان امروز به دین را بیش از پیش تصور کنیم.

پیدایش دین از منظر غرب جدید

▪️دانشمندان غربی اصل موضوع مهمی را به عنوان پیش فرض تبیین چرایی پیدایش مذهب و دین پذیرفته اند و مبتنی بر آن نظریات مختلفی را ارائه کردند. آن اصل این است که:
⬅️ دین خلاف طبیعت و اقتضای اولی بشر است لذا امری عارضی و ثانوی محسوب می شود که انسان در فرایندی تاریخی بدان دل بسته است.

نظریات غربی ها در بررسی عوامل گرایش به مذهب در طول تاریخ به چهار دسته تقسیم می شود:

🔍 دسته اول: تحلیل های روانشناختی:

🔹نظریه فویرباخ: «از خود بیگانگی»
او مذهب را مولود از خود بیگانگی انسان می دانست و با رویکرد انسان شناسانه در تلاش است جلوی از خود بیگانگی و نسبت دادن امور درونی انسان به ماورای خود را بگیرد. او دین را نوعی فرافکنی بشری دانسته و می نویسد:
«ای پسر انسان! برای خود بایست، متکی بودن، همه چیز را به خدا محول کردن و همه چیز را از خدا دانستن چیزی جز عقب کشیدن از محک عقل و گریختن از یافتن چرایی کارها نیست. از این رو، خود فریبی اساس همه کوشش هایی است که برای قراردادن پایه های اخلاقی بر الهیات صرف می شود. آنجا که ما در باب حق و راستی به جد باشیم احتیاجی به کمک و انگیزه از عالم بالا نداریم»
او معتقد است انسان با تن دادن به دنائت ها و غفلت از جنبه های علوی خویش به صدد نوعی توجیه درونی برآمده و خدا را بر اساس وجود خویش می سازد. او در ادامه می نویسد:

«… بعد در حالی که همین شرافت ها و اصالت ها در خودش است، فکر می کند پس این ها در ماورای اوست و خدا را بر اساس وجود خودش می سازد. انسان خودش با خودش بیگانه شده، یعنی برخی امور را که در وجود خودش بود از وجود خودش انتزاع کرد و فرض کرد که این ها در ماورای وجود اوست.» (دائره المعارف نو/عبدالحسین سعیدیان)

🔹نظریه فروید: روان زدایی
فروید پس از توضیح ضمیر ناخودآگاه آدمی با طرح عقده اودیپ در پسران و عقده الکترا در دختران توضیح می دهد که رقابت بر تصاحب جنس مخالف و عدم کامیابی، انسان را دچار افسردگی و تنش های روانی می کند از این رو انسان در چنین حالتی به مکانیسم های دفاعی رو می آورد. این مکانیسم های دفاعی عاملی برای ظهور دین می شود تا پاسخی بر اضطراب های درونی خویش باشد. عبدالله نصری در کتاب فلسفه دین درباره نظریه فروید می نویسد:
«دین، کاوش انسان است برای یافت تسلی دهنده های آسمانی، تا او را در غلبه بر حوادث بیمناک زندگی کمک کنند. همچنین وی به دین به عنوان یک اغفال می نگرد و تجربه اش را به عنوان مشارکت در بیماری های همگانی دخالت می دهد»

🔍 دسته دوم: تحلیل های طبیعی گرایانه

🔹نظریه آگوست کنت (پوزیتیویست و پدر جامعه شناسی):
اساس اندیشه او مبتنی بر مراحل سیر اندیشه بشر است. مرحله نخست #خداشناسی و دین که در آن حوادث به عمل الهی ارجاع داده می شود. دوم مرحله #فلسفی (مابعدالطبیعی) که در آن حوادث به علل نظری –علیت- بازگردانده می شدند و در نهایت سومین مرحله، مرحله #تحصلی است که ما را فراتر از پدیدارهای قابل مشاهده و قابل اندازه گیری نمی برد. این مرحله بالاترین مرحله رشد و تکامل عقل انسانی است که با علل #طبیعی پدیده ها آشنا می شود. او طبیعت را مادر هستی می داند و عدم توجه به آن در دوره های پیشینی را علت اصلی گرایش به مذهب و دین در میان انسان ها می خواند.

🔹نظریه «جانمند انگاری» از ادوارد تیلور و هربرت اسپنسر
آن ها معتقدند علت اصلی گرایش انسان به مذهب، اعتقاد آن ها به قوای ما فوق مادی در درون اشیاء طبیعی بوده که منجر به عبادت رب النوع ها و چندگانه پرستی ها و در نهایت یکتاپرستی شده است. شهید مطهری در مجموعه آثار جلد 3 ص557 در توضیح این نظریه می نویسد:
«انسان اولین بار به دوگانگی وجود خودش، به معنای دوگانگی روح و بدن معتقد شد، از باب این که در خواب، مردگان یا افراد زنده را می دید، مخصوصاً خواب دیدن مردگان. افرادی که می مردند بعد از مردن به خوابش می آمدند، آن گاه فکر می کرد که این که در خوابش آمده یک موجودی است واقعاً از خارج و آمده نزد او چون می دانست که او جسمش در زیر خاک پوسیده پس معتقد شد که او یک روحی دارد. اینجا بود که معتقد شد همه ما انسان ها روحی داریم و بدنی، بعد این را تعمیم داد به همه اشیاء یعنی برای همه اشیاء جان قائل شد…. آنگاه در گرفتاری و هنگامی که با این نیروهای طبیعی مصادف می شد، برایش هدیه و نذر می برد.. لذا در نظر اسپنسر، به این صورت تدریجاً مسأله ای به نام پرستش پیدا شد.»

🔍 دسته سوم: تحلیل های جامعه شناختی

🔹نظریه دورکهیم: توتم پرستی
▪️در این دسته از تحلیل ها دین چیزی جزء یک پدیده اجتماعی نیست و خدایان برای هدف های اجتماعی ابداع گردیده اند و شکل یابی خود را مرهون نیازهای اجتماعی هستند. این نظریه به نوعی پوزیتیویسم اجتماعی محسوب می شود. جان مک کواری در کتاب تفکردینی درقرن بیستم درباره این نظریه می نویسد:

«دورکهیم در فلسفه اجتماعی توجه خاصی به موضوع دین داشت، او معتقد بود که خصوصیت دین نخستین به خوبی نه در جانمند انگاری بلکه در توتم پرستی که به اعتقاد دورکهیم، شکل اساسی تر و ابتدائی تر دین است دیده می شود. توتم در پیوندی خاص با یک گروه ویژه اجتماعی همچون قبیله یا خاندان قرار دارد، به نظر دورکهیم «توتم» برای این گروه اجتماعی الگوی موجودی مقدس و است و اساسی است برای تفکیک امر مقدس از امر نامقدس که به نظر او ذات و جوهر دین است.»

🔍دسته چهارم: تحلیل های اقتصادی

🔹نظریه مارکس: افیون توده ها
مارکس تاریخ بشر را به پنج دوره مشخص تقسیم کرده که از کمون اولیه آغاز شده و در نهایت به کمونیسم منتهی می گردد، در کمون اولیه بحثی از مالکیت در میان بشر نبوده و لذا در این دوره، دین هم نمی توانسته حضور داشته باشد. دین یادگار پس از دوره مالکیت است. شهید مطهری در کتاب فطرت صفحه 204 درباره دیدگاه مارکس می نویسد:

«طبق نظریه اینها ما باید قبول کنیم که واضعین اوّلیه دین، خودشان جزء طبقه حاکمه بوده‏اند. اینها می‏گویند که دین را طبقه حاکمه وضع کرده است برای حفظ امتیازات خودش. می‏گویند این طبقه یک سلسله امتیازات داشته و آن طبقه دیگر یک سلسله محرومیتها. اینها برای حفظ این امتیازات به عاملی معنوی و درونی هم احتیاج داشتند و آن عامل درونی قهرا باید در طبقه محکوم به صورت ایمان و اعتقاد باشد. طبقه حاکم قهراً خودش بی‏عقیده است چون امامزاده را خودش ساخته، فقط طبقه محکوم را معتقد می کند و بنابراین طبقه محکوم باید با ایمان و با اعتقاد باشد.»

✅ در قسمت دوم همین موضوع را از دیدگاه دانشمندان اسلامی پی می گیریم

🔻منابع:
نظریه های پیدایش دین/ علی اکبر نوایی
علل گرایش به مادی گری/ شهید مطهری
فطرت/ شهید مطهری
تفکر دینی در قرن بیستم/جان مک کواری
دائره المعارف نو/ عبدالحسین سعیدیان
فلسفه دین/ عبدالله نصری

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *