اصول فقه,  تقریرات,  علوم اسلامی

حقیقت شرعیه در کفایه الاصول آخوند خراسانی

.

. قسمت اول تقریر بحث حقیقت شرعیه در کتاب کفایه الاصول آخوند خراسانی از دروس استاد علی فرحانی (جمع بندی جلسه 43 تا 49)/ بقلم سید مجتبی امین جواهری/ نوشته شده در سال 1395

تقریر سید مجتبی امین جواهری از بحث حقیقت شرعیه کفایه الاصول

در بحث حقیقت شرعیه  مرحوم آخوند خراسانی ابتدا نظام مشهور را توضیح داده سپس با توجه به همان مبنای مشهور در بحث حقیقت شرعیه، مطلبی را تولید و به بحث اضافه می کنند. در ادامه با تمرکز بر نکته ای خارج از نظام مباحث مشهور، یک سازمان در این بحث غیر از دیدگاه مشهور ایجاد می کنند.

مشهور اصولیین دو مقدمه را برای طرح بحث حقیقت شرعیه بیان می کنند.

مقدمه ی اول

قطعا از زمان صادقین تا به امروز معنای الفاظ شرعی به معنای شرعی استعمال می شده و معنای شرعی برای آن ها حقیقی بوده است.

مقدمه ی دوم

قطعا قبل از اسلام این الفاظ در حقیقت لغوی خودشان استعمال می شدند. یعنی با آمدن شارع مقدس الفاظ از معنای لغوی به معنای استعمالی نقل پیدا کردند فلذا قبل از اسلام این الفاظ معنای لغوی خودشان را داشتند.

تقریر محل نزاع با دو مقدمه مشهور

با توجه به مقدماتی که گذشت محل نزاع بحث حقیقت شرعیه در زمان انتقال لفظ از معنای لغوی به معنای شرعی خواهد بود. یعنی اگر  بدانیم زمان انتقال معنا از لغوی به شرعی کی بوده است اگر صدور روایت در زمان قبل از انتقال باشد معنا لغوی خواهد بود و اگر پس از انتقال باشد لفظ را به معنای شرعی حمل می کنیم.

 فاصله ی زمانی بین دو مقطع یقینی یعنی پیش از اسلام که معنا لغوی بوده و زمان صادقین به بعد که لفظ قطعا در معنای شرعی استعمال میشده زمان شک نام دارد. در این زمان هنوز معلوم نیست که روایت را در صورت عدم قرینه باید به معنای لغوی حمل کرد یا معنای شرعی. 

اصولیین معتقدند که وضع الفاظ برای معانی شرعی بصورت وضع تعیینی نبوده است چرا که در این صورت قطعا در کتب سیره  وتواریخ که جزئیات افعال حضرت به ثبت رسیده یکی از این موارد بیان می شده در حالی که در هیچ یک از کتب سیره موردی نبوده که حضرت در مجلسی یک لفظ را برای معنای شرعی وضع کنند. پس لاجرم آنچه می ماند وضع تعینی است یعنی از طریق کثرت استعمال وضع صورت گرفته است در این صورت کثرت استعمال یک امر تدریجی و زمان بر است فلذا دوره ی شک ایجاد شد چرا که تا تبدیل معنای لغوی به معنای شرعی نیاز به زمانی است که روایات پس از آن را حمل بر معنای شرعی بکنیم و روایات پیش از نقل را حمل بر معنای لغوی بکنیم.

مسئله ی تعیین شارع در بحث حقیقت شرعیه

عده ای برای تقریر محل نزاع بحث حقیقت شرعیه معتقدند باید محدوده ی زمانی که شارع الفاظ را استعمال کرده مشخص کنیم و هر آنچه خارج از محدوده ی زمانی شارع، استعمال شده را حقیقت متشرعه بنامیم نه حقیقت شرعیه چرا که حقیقت شرعیه یعنی آنچه در کلام شارع استعمال شده. اساسا همین که شارع لفظ را استعمال کرده است قرینه بر شرعی بودن معناست فلذا تعیین محدوده ی زمانی شارع نقش تعیین کننده ایی در حمل روایات بر معنای شرعی دارد. مثلا اگر اثبات کردیم که شارع حضرت رسول (ص) هستند در این صورت اگر زمان انتقال لفظ از معنای لغوی پس از زمان ایشان بود دیگر معنای حقیقیه در واقع حقیقت متشرعه است نه حقیقت شرعیه و اگر تا دوران غیبت صغرا را زمان شارع بدانیم –یعنی ائمه اطهار نیز شارع باشند- در این صورت انتقال معنا در هر زمانی پیش از آن به معنای حقیقت شرعی خواهد بود.

مسئله ی تعیین شارع هیچ تأثیری در بحث حقیقت شرعیه ندارد.

درواقع می توان گفت محل نزاع بر سر این نیست که آیا مستعمل شارع بوده است یا خیر آنچه اهمیت دارد این است که بالاخره فقه ما از مجموعه ی روایاتی استنباط می شود که فقط از حضرت رسول نیست بلکه اکثر آن ها از ائمه ی اطهار است و آنچه بدیهی است این است که یک زمانی معنا شرعی نبوده و با مرور زمان به معنای شرعی استعمال می شده حال این انتقال چه در زمان حضرت رسول اتفاق بیفتد بر فرض این که ایشان شارع باشند و چه در زمان غیر از ایشان ما باید تکلیف روایاتی را که در این دوران شک قرار دارند روشن کنیم. این مهم نیست که اگر معنا پس از حضرت رسول انتقال پیدا کرده حقیقت مشترعه باشد بلکه آنچه مهم است این است که با مشخص کردن محدوده ی زمان انتقال بتوانیم روایات را از اجمال نجات دهیم و استعمالات پیش از انتقال را به معنای لغوی و پس از آن را بمعنای شرعی حمل کنیم.

اقوال مختلف در بحث حقیقت شرعیه

عده ای از اصولیین قائل شدند که 23 سال عمر حضرت برای انتقال معنا کافی نیست فلذا تا اطمینان از تغییر معنای لغوی به شرعی در صورت شک باید به معنای لغوی حمل کنیم عده ای هم 23 سال را برای انتقال کافی دانستند.

محققین از اصولیین قائل شدند که باید بین الفاظ فرق گذاشت به این خاطر که استعمال بعضی از  الفاظ به خاطر کثرت و شیوعش روند وضع تعینی را در معنای شرعی تسریع می بخشد و عده ای دیگر از الفاظ به خاطر قلت استعمال احتیاج به محدوده ی زمانی بیشتری دارند. مثلا صلات چون هر روز مسلمانان آن را استعمال می کنند با زمان بسیار کمتری می تواند تبدیل به معنای شرعی شود یعنی بدون قرینه حمل بر معنای شرعی بشود ولی زکات بخصوص در مناطق فقیر نشین ممکن است زمان بیشتری بگیرد.

اضافه ی اول آخوند با حفظ مبنای مشهور

برای توضیح اضافه ی آخوند طبق مبنای مشهور ضروری است ابتدا دو نکته را که التفات به مبنای گذشته است یادآوری کنیم:

نکته ی اول:

همان طور که در امر ثالث گذشت ملاک استعمال طبع است فلذا می توان استعمالاتی را فرض کرد که نه به معنای حقیقی باشد و نه مجازی. با همین حدوسط چند نمونه از استعمالات لفظ در قضیه مانند اطلاق اللفظ و ارادت شخصه و نوعه و مثله و صنفه را توجیه کردیم. حال ممکن است استعمالی را استقرا کنیم که نه حقیقی باشد و نه مجازی یعنی نه پیش تر موضوع لهی برای آن وضع شده است و نه قرینه ای برای تعین در معنای مدنظر موجود باشد که در صورت اولی استعمال حقیقی بشود و در صورت دوم استعمال مجازی بشود.

نکته ی دوم:

آنچه تا کنون پیرامون مکانیسم مجاز گذشت این بود که در مرحله ی اول لفظی داریم که برای معنایی وضع شده است سپس به خاطر علقه ای که این معنا با معنای دیگر دارد ما لفظ را برای معنای جدید یعنی معنای دوم حمل می کنیم که در ساختار زبان شناسی در این حالت نیاز به قرینه ای پیدا می کنیم که ابتدا لفظ را از معنای اول منصرف کند و در مرحله ی دوم در معنای ثانی متعین کند این قرینه در ساختار زبان شناسی نیاز به یک بروز و ظهوری دارد که حتی اگر مجاز در مبنای ما مجاز ادعایی باشد همین توسعه ی معنای حقیقی نیاز به یک ظهور زبان شناسانه دارد که در تفهیم و تفهم استفاده شود فلذا اصل وجود قرینه در هر دو مبنا بدیهی است.

مدعای آخوند با توجه به این دو نکته

آخوند می فرمایند ممکن است ما در کلامی قرینه ای داشته باشیم که مانند قرینه ی مجاز لفظ را منصرف از معنای اول و متعین در معنای ثانی نکند ولی قرینه درواقع مقام بیان متکلم را به ما می رساند. در مانحن فیه اگر قرینه ای در کلام باشد که دال بر این باشد که متکلم در مقام جعل معنای جدیدی برای لفظ است ولی این جعل در واقع در مستوای یک استعمال محقق شده است. یعنی متکلم لفظی را استعمال می کند و معنایی را اراده می کند که نه موضوع له است و نه بخاطر علقه ای با موضوع له به معنای ثانی اشاره دارد که بشود مجاز بلکه لفظ در معنایی اراده می شود که پیش از این هیچ ارتباطی بین این لفظ و معنا وجود نداشت و ما از طریق قرینه ی حالیه ای که بر مقام بیان متکلم داریم متوجه می شویم که متکلم بواسطه ی این استعمال بدنبال جعل لفظ برای معنای جدید می باشد. پس کارآیی قرینه در این مکانیسم غیر از کاربرد قرینه در مکانیسم مجاز است. در این جا قرینه مقام بیان متکلم را مشخص می کند و نیت و مقصود اصلی او از این استعمال را. به این استعمال می گویند استعمال بداعی الوضع.

جمع بندی از اضافه ی اول آخوند در بحث حقیقت شرعیه

حال که این قرینه ی حالیه مقام وضع را برای استعمال متکلم اثبات کرد به نقشه ی کلی سازمان مشهور در حقیقت شرعیه باز می گردیم که دو بدیهی داشتیم اول این که پیش از اسلام قطعا لفظ در معنای لغوی خود استعمال می شده و بدیهی دوم هم این که قطعا در زمان صادقین (علیهما السلام) لفظ در معنای شرعی خودش استعمال می شده است. قدم بعدی که طی کردیم این بود که وضع تعیینی نداریم چون اگر بود قطعا بما می رسید و در کتب سیره و سنت پیامبر حتی یک مورد هم وضع لفظ برای یک معنایی وجود ندارد می ماند وضع تعینی که بخاطر وجود تدریج در وضع تعینی –چون نیاز به کثرت استعمال دارد- در محدوده ی زمان شک معنای دوم جایگزین معنای اول خواهد شد.

آخوند می فرمایند من دو بدیهی اولی را می پذیریم ولی از همین جا از مشهور جدا می شوم چرا که من استقرائا استعمالی را یافتم که نه حقیقی بود و نه مجازی بلکه با ادعای وضع صورت می گرفت فلذا وضع از دیدگاه من که یا تعیینی بود یا تعینی حال یک تقسیم دیگری را اضافه می کنم و آن تقسیم وضع تعیینی به تعیینی بالتصریح و تعیینی بالکنایه است.

و من هنا یظهر که اولین استعمال شارع در واقع استعمال بداعی الوضع بوده و قرینه ی آن هم مقام بیان متکلم است مبدأ تصدیقیه ی بحث هم ملاک بودن طبع در استعمال و مکانیسم قرینه است و این که استعمال استقرائا می تواند نه حقیقی باشد و نه مجازی که توضیح آن گذشت.

و من هنا یظهر اولین استعمال شارع در معنای شرعی بوده فلذا در ما بقی استعمالات عند عدم القرینه می تواند حمل بر معنای شرعی بشود چرا که وضع تعیینی باکنایه رخ داده است. مثال متداول این استعمال بداعی الوضع در میان عقلا نیز انتخاب نام نوزاد توسط بزرگ خاندان است که مثلا وقتی طفل را نزد او می برند می گوید: محمد حسین را بدهید تا برای او اذان بگویم. از این پس با این که تا الآن این لفظ موضوع لهی نداشت ولی از این پس هم معنای جدیدی وضع شد و هم استعمال صورت گرفت و ما بقی از این به بعد آن نوزاد را به نام محمد حسین خطاب خواهند کرد.

عمق و دقت اضافه ی آخوند با توجه به سازمان اصولی کفایه

ممکن است عده ای به این اضافه ی آخوند اشکالی وارد کنند که لسان استعمال تبعیت از واضع است و در حالتی که هیچ سبقه ای از ارتباط بین لفظ و معنا وجود ندارد چطور می توان این نوع استعمال را محقق کرد که خود این استعمال علت وضع و ایجاد رابطه خواهد بود در حالی که استعمال باید تابع رابطه باشد نه موجد رابطه.

آخوند در پاسخ به این اشکال به مبنای خود در امر ثالث اشاره می کنند که اگر ملاک در استعمال طبع باشد اشکال از بین می رود. اساسا در وضع تعینی نیز ما روی هر کدام از مستعملین دست می گذاشتیم هیچ کدام در مقام وضع نبودند همه در حال استعمال بودند در صورتی که این استعمال جعل و قراردادی را در حالت سابقه ی خود نداشت که از آن تبعیت صورت بگیرد بلکه مجموعه ی این استعمال ها لفظ را به معنا تخصیص داد.

 پس اولا مقام استعمال تعبد نیست بلکه طبع است فلذا استعمال متفرع بر رابطه ی قبلی بین لفظ و معنا نیست. با توجه به این مبنا در امر ثالث بود که ما توانستیم حصر استعمال به حقیقی و مجازی را از بین ببریم و یک تقسیم استقرائی با ملاک طبع را طرح ریزی کنیم و با توجه به همین مبنا بود که استعمالات امر رابع توجیه شد. در امر رابع ما اگر همان دو قسم معهود حقیقی و مجازی را داشتیم یا باید سراغ موضوع له می رفتیم که نداشت و یا سراغ معنای مجازی که اساس مکانیسم استعمال در امر رابع منافی مکانیسم مجاز بود چرا که همانطور که پیش تر گفتیم در مجاز اصل وجود معنا مفروض است حال این معنا باید با معنای جدیده علقه ای داشته باشد که بتوان به کمک قرینه، لفظ را از معنای اول منصرف و در معنای دوم متعین کرد. در حالی که در استعمالات امر رابع ما اساسا معنایی نداشتیم که بخواهد علقه ای داشته باشد و …. . این استعمال در قاموس آن هایی که ملاک را تعبد قرار می دهند و استعمال را منحصر در حقیقی و مجازی می کنند اساسا تصویر نمی شود.

آخوند ابتدا مبنا را روی طبع گذاشت سپس با همین مبنا انحصار استعمال در حقیقی و مجازی را از بین برد در قدم بعدی درامر رابع با همین مبنا بعضی استعمالات در قضیه را توجیه کرد الآن ثمره ی دیگری از این سازمان اصولی در حقیقت شرعیه خواهد بود که ما چون می توانیم استعمالی فرض کنیم که چون ملاکش طبع است نه حقیقی است و نه مجازی فلذا نیازی هم به تعبد و حالت سابقه ی ارتباط بین لفظ و معنا هم ندارد. با این سازمان جایی برای اشکال باقی نخواهد ماند. این استعمال کلیشه ی مجازیت را ندارد چون مبتنی بر طبع است و غرض اصلی در این استعمال همان وضع است که ایجاد ارتباط خواهد بود در قالب استعمالی که نه حقیقی است و نه مجازی.

مرحوم مظفر اگرچه به ذوق سلیم در استعمال اشاره کردند ولی این مطلب را به عنوان یک مبنای کلیدی در سازمان اصولی بیان نکردند فلذا این اضافه ی آخوند از اندیشه ی ایشان تولید نخواهد شد و انحصار استعمال در حقیقی  و مجازی شکسته نخواهد شد.

ثمره ی بیان اضافه ی آخوند با سازمان اصولی خودشان؛ نقد به مشهور با توجه به همین مبنا

حال که تثنیه در اقسام استعمال از بین رفت با این زاویه ی دید آخوند یک اشکال و نقد جدی به نظام مشهور وارد می شود. آخوند می فرمایند:

مشهور چاره ای ندارد که یکی از این دو راه را اختیار کند؛ یا از همان طریقی که من در کفایه پیشنهاد دادم تحلیل کند یعنی استعمال بداعی الوضع یا وضع تعینی را بپذیرد. اگر وضع تعینی پذیرفته شود چون در وضع تعینی مکانیسم مجاز باید بخوبی تحلیل شود و ما واضع مشخص نداریم و کثرت استعمال رابطه ی حقیقی بین لفظ و معنای دوم را ایجاد می کند فلذا همانطور که در مکانیسم مجاز گذشت باید یک علقه ای بین معنای اول و معنای دوم وجود داشته باشد در حالیکه در مانحن فیه اساسا هیچ علقه ای بین معنای اول که صلات بمعنای دعاست با صلات بمنای نماز وجود ندارد و این که عده ای گمان کردند دعا جزء صلات است و علقه ی جزء و کل حاکم است غلط است چرا که هر جزئی صلاحیت علقه واقع شدن را ندارد اجزاء رئیسی یک معنا می توانند علقه ی جزء و کل را درست کنند و اینجا هیچ علقه ای وجود ندارد.

با این نقد در واقع مکانیسم مجاز مختل می شود و اختلال در مکانیسم مجاز یعنی اختلال در وضع تعینی چرا که وضع تعینی با کثرت استعمال در معنای مجازی معنای مجازی را در امتداد زمان به معنای حقیقی تبدیل می کرد و انتقاد آخوند رشته ی این مسئله را قطع می کند.

در مجموع آخوند ثبوت حقیقت شرعیه را با پذیرفتن مقدمات نظام مشهور به قرائت خود پذیرفت و آن هم وضع تعیینی بالکنایه و همان استعمال بداعی الوضع بود.

پایان قسمت اول

ادامه دارد…

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *