علوم انسانی اسلامی، چیستی و چگونگی
.
مروری اجمالی بر مسأله علوم انسانی در حوزه تمدن اسلامی به قلم سید مجتبی امین جواهری
مقدمه
- ضرورت طرح بحث
- چالش های تاریخی در مواجه با اندیشه های بیگانه
- توضیح وضعیت موجود علوم انسانی
- نسبت معنای علم اسلامی با روش تولید علوم اسلامی
معنای علم اسلامی
- چهار احتمال شهید مطهری در معنای علم اسلامی
- مختار شهید مطهری و تطبیق آن در علم منطق و فلسفه
روش تولید علوم اسلامی
- فرهنگ و تمدن اسلامی، به مثابه یک سلول زنده
- امکان تولید علوم اسلامی
- اجتهاد
- زمان شناسی
علوم انسانی اسلامی یکی از مهمترین مسائل امروز تمدن اسلامی است. مقام معظم رهبری به عنوان رهبر جامعه اسلامی ایران، بارها به اهمیت این موضوع اشاره کرده اند. برای فهم عمق دغدغه ی ایشان، ابتدا لازم است مقدمه ای را به صورت خلاصه پیرامون چالش های جامعه ی اسلامی در مواجه با اندیشه های بیگانه بیان کنیم.
جامعه ی اسلامی، از ابتدا تا کنون، سه چالش مهم تاریخی را با اندیشه های بیگانه تجربه کرده است. تجربه چالش اول معارف اسلامی با اندیشه های بیگانه، مربوط به ورود افکار افلاطون و ارسطو به حوزه معارفی اسلام بود. اسلام باید موضع خود را نسبت به ورود اندیشه های یونانی و ترجمه ی آن ها در جامعه اسلامی روشن می کرد. این چالش با مدیریت امام صادق علیه السلام و تأسیس و گسترش یک مدرسه علمی با هزاران شاگرد برطرف شد. مسیر اهل بیت علیهم السلام با جریان علمی امام رضا علیه السلام در ایران ادامه پیدا کرد و به برکت ایشان، اندیشه های وارداتی، در جامعه اسلامی هضم شده و به شکوفایی هر چه بیشتر معارف اسلامی منجر شد.
جریان علمی و فرهنگی اهل بیت علیه السلام در مواجه با آراء افلاطون و ارسطو منجر به بالندگی و رشد حکمت در جامعه اسلامی شد تا جایی که می توان گفت، حکمت متعالیه مرحوم ملاصدرای شیرازی تحت تأثیر هدایت های علمی اهل بیت شکل گرفت.
چالش دومی که جامعه ی اسلامی با اندیشه های بیگانه داشت، مربوط به تفکر فلسفی مادی گرا در غرب بود. این چالش با مقابله مرحوم علامه طباطبایی (ره) و ایجاد جریان علمی در حوزه و دانشگاه، مدیریت شد. ایشان مسائلی را از اندیشه های غربی اخذ کردند و پاسخ آن را با توجه به مبانی اسلامی ارائه کردند. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم در مواجهه با همین چالش نوشته شد. نامه ی مرحوم علامه طباطبایی به آیت الله بروجردی یکی از اسناد مهم تاریخی از احساس خطر ایشان برای مقابله با این چالش است. البته فرآورده های علمی مرحوم علامه طباطبایی منحصر به مقابله با این چالش نیست و قسمت عمده از تفکرات ایشان در چالش های بعدی معارف اسلامی نیز راهگشاست.
چالش سوم که چالش امروز ما در مواجه با غرب است، مربوط به فلسفه ی مدرن غربی ها و ترجمه و نفوذ آن ها در جامعه اسلامی است. علوم انسانی امروز، تبلور این چالش است. مقام معظم رهبری به دنبال مدیریت این چالش در فضای علمی کشور هستند. ایشان علوم انسانی غربی را در جامعه اسلامی مضر می دانند چه در دانشگاه تحصیل شود و چه در حوزه.
با توجه به توضیحات فوق دغدغه ی مقام معظم رهبری و ضرورت بحث از علوم انسانی اسلامی و کیفیت مواجه با این چالش را می توان مهمترین مسئله ی جامعه ی اسلامی دانست. با برطرف کردن این چالش و طراحی نسخه جایگزین، گام بلندی در ترقی جوامع اسلامی برداشته می شود.
مهمترین پیش نیاز برای بررسی کیفیت مواجه با این چالش، اولا شناخت معنای علم اسلامی و ثانیا بررسی روش تولید علوم اسلامی است.
شهید مطهری چهار احتمال را برای معنای علوم اسلامی در کتاب کلیات علوم اسلامی بیان می کنند و پس از آن معنای مختار خود از علوم اسلامی را بیان می کنند.
معنای اول: علومی است که موضوع آن ها اصول یا فروع دین است و یا علومی است که اصول و فروع آن به استناد موضوع آن ها اثبات می شود.
معنای دوم: مقصود علوم داخل در معنای اول به ضمیمه علوم مقدماتی آن ها مثل ادبیات عرب، علم اصول فقه و … .
معنای سوم: علومی که تحصیل آن ها واجب است این وجوب یا به خاطر وجوب عینی آن هاست مثل اصول دین که تحصیل آن ها بر مکلفین واجب است یا علومی که بواسطه نیاز جامعه اسلامی وجوب کفایی پیدا می کند. مثل علوم مهندسی، ریاضیات، پزشکی و … که جامعه ی اسلامی بدون آن ها دچار اختلال می شود.
معنای چهارم: علومی که در حوزه فرهنگی و جغرافیایی مسلمین تولید و گسترش پیدا کرده است ولو این که اسلام آن ها را مباح و یا حتی حرام بداند.
شهید مطهری معنای سوم را البته با ضمیمه ای که در ادامه آن را به صورت تفصیلی بیان می کنیم اختیار می کنند و در ابتدای فصل علم منطق نیز، همین شیوه را اعمال می کنند.
شهید استاد مطهری پس از توضیح چهار معنای علم اسلامی و اختیار معنای سوم، نکته ای را بلافاصله بیان می فرمایند که می توان به عنوان تکمله ی شناخت تصوری علم اسلامی از آن بهره برد و در ادامه نیز برای توضیح روش تولید علوم اسلامی، آن را بررسی کرد. ایشان معتقدند فرهنگ اسلامی دارای اصالت و استحکام و تعالی است، از این رو شبیه یک سلول زنده است که توان هضم و دفع اندیشه های بیگانه را دارد. یعنی علاوه بر این که از آن ها تغذی می کند، مباحث بی فایده و مضر آن ها را دور می ریزد و الگو و موضع مشخص خود را در مواجه با آن ها تولید می کند. بنابراین منظور از نیاز جوامع اسلامی به علوم مختلف و وجوب تحصیل آن ها، همین هضم و تولید الگوی مناسب است.
قطعا جوامع اسلامی نسبت به اندیشه های بیگانه منفعل نیست و خود را محتاج به پذیرفتن و به کارگیری بی چون و چرای آن نمی داند بلکه عنوان وجوب تحصیل علوم بر موضوعی بار می شود که محصول تولید و هضم آن موضوعات در اتمسفر فرهنگی جامعه ی اسلامی است.
توجه به این نکته بسیار ضروری است که علوم مضر غربی همانند فلسفه ماده گرای غرب چون در فضای فرهنگی جامعه اسلامی هضم نشده بود، معنون به عنوان وجوب نبود. پس باید دانست که مقصود از وجوب تحصیل، علومی است که در حوزه تمدنی و فرهنگی جامعه اسلامی هضم شده باشند.
این نکته هم در شناخت تصوری علوم اسلامی کمک می کند و هم دریچه ای برای ورود به بحث روش تولید علوم انسانی اسلامی است.
مقام معظم رهبری بارها پیرامون هضم و تولید الگوی جایگزین علوم انسانی غربی نکاتی را فرمودند و برای تحقق این هدف، مطالبی را به حوزه و دانشگاه متذکر شدند. دو لازمه مهمی که در بیانات ایشان وجود دارد، نیاز به اجتهاد و زمان شناسی است.
اجتهاد منظور شناخت هسته ی تفکری اسلام است که در نسبت بین اندیشه ها با کتاب و سنت به شکوفایی رسیده است. هسته فکری اسلام مجموعه ای از مبانی اجتهاد است که در مرور زمان ذیل کتاب و سنت، حاصل شده است و معنایی اعم از اصطلاح رایج اجتهاد دارد.
لازمه دوم، زمان شناسی است یعنی فراهم کردن سیاهه ای از افکار وارداتی است که بررسی آن ها ارزش دارد و به قول شهید مطهری شایسته است که با توجه به مبانی فکر اسلامی، مورد بحث قرار گیرد. هر یک از مفاهیم اساسی در شاخه های مختلف باید در فضای تمدنی ایران اسلامی بازخوانی، توصیف و تبیین گردد. این مفاهیم نقش تعیین کننده ای در صورت بندی مسائل علوم انسانی دارد.
این دو فاکتور در چالش های تاریخی پیشین نیز مورد بررسی قرار گرفته بود و در امروز نیز برای تولید علوم انسانی اسلامی ضرورت دارد.
میراثی که در عصر حاضر ذیل مکتب قم با جمع سالم از نظام حکمی، عرفانی و فقهی بدست آمده بیشترین ظرفیت برای مواجه با مسائل علوم انسانی را دارد و این میراث توسط دو شخصیت اصلی امام خمینی و علامه طباطبایی تدوین و تبیین شده است. مبنای خطابات قانونی از امام و نظریه اعتباریات از علامه تنها دو نمونه از آرائی است که ظرفیت بازبینی و بازتولید علوم اسلامی را داراست.